معرفی کتاب:
مزدک پنجه ای از شاعران و روزنامه نگاران ادبی است که پیش از این سه مجموعه شعر به نامهای «چوپان کلمات»، «بادبادکهای روزنامهای»، «دوست داشتن اتفاقی نیست» و نیز یک آنتولوژی از شاعران سپیدسرای گیلان به «نام همه درختها سپیدارند» را منتشر کرده بود.
این مجموعه شامل ۲۰ قطعه شعر است. در این مجموعه نیز مخاطب با اشعاری زبان محور با رویکردی فرم گرایانه مواجه میشود. وجه دیداری و شنیداری برخی از اشعار که برگرفته از شخصیت شغلی و زندگی کاری این شاعر است، از نکات برجستهی این مجموعه میتواند به شمار آید.
شعری از این مجموعه را میخوانید:
قیامتی به پا کرده باران
که سهمی از دلواپسی رودخانه بود
به چشمه بگو
غزالی که با چشم هایش از گوشه ی تو آب بر می دارد
دلش را در کوهستان جا گذاشته
به چشم هایش بگو بهار را خواهد دید!
بگو مسیر عشق از سنگلاخ های مرتفع می گذرد
گاهی پروانه ای چرخ زنان عاشق قطره ای می شود
در چشم های منتظران به زیبایی می نشیند
تند بار نباش
آهسته
متین
بر فراز دشت فرو کن حیات را
ببین چگونه رنگ دانه ها جان می گیرند
قد می کشد شاخه ای که امید ِ پرواز داشت
آن بالا!
آن جا!
که انگشت به اشارت سراغ از نگاه می گیرد
آشیانه می نشیند به انتظار
تا دمی باز دم گیرد
فراخ شود این آرزو
چه آوایی سر خواهد داد فاخته
کوکو
– می آید
– کو؟
– کو؟
چه سوزی دارد کوهستان
چه نغمه ای ساز کرده جنگل
مه رد پای گرگ و میش را گم کرده است.